راهنمای کامل محصول نویسی 2 (قدم به قدم)
چگونگی نوشتن یک صفحۀ محصول موثر
سلام دوستان. من احمد جعفریام و قراره توی این مطلب دومین قسمت از سومین مرحلۀ از فرایندهای دیجیتالمارکتینگ(چه پیچیده) رو براتون توضیح بدم. یادتونه اسمش چی بود؟ بله، تبدیل به پول.
در این مرحله قراره از اون مخاطبینی که جذب کردیم پول در بیاریم و اونارو به مشتری تبدیل کنیم. که مدیرای کسبوکارها این مرحله رو خیلی دوست دارن.
مطلب قبلی پیشنیاز این مطلبه که میتونید اینجا کلیک کنید و بخونیدش. خب دیگه مقدمه کافیه بریم سراغ اصل مطلب.
تبلیغنویسی محصول
برای یه صفحۀ محصول همیشه با یه سری چالش روبرو هستیم ولی یه بار برای همیشه بیایم و این چالشاری بررسی کنیم و تمومش کنیم.
1. پرملات یا کمملات
اینکه شما یه صفحۀ محصول رو بلند بنویسین یا کوتاه، به رفتار مصرفکننده، خود محصول و کسبوکار بستگی داره. اما کِی کوتاه بنویسیم؟ کِی بلند؟ قبل از اینکه ادامه رو بخونین به این نظرسنجی من داخل لینکدین توجه کنین(روی آیکون زیر کلیک کنین):
بهنظر من هر چهقدر متن یک صفحۀ محصول بلندتر باشه بهتره. چرا؟ چون ما بهطور کلی شاید 4 نوع کاربر بر اساس رفتارشون داشته باشیم.
الف) جوگیرها: این آدما تخفیف ببینن، جذب میشن، جایزه بدین جذب میشن، عشق و حال سرگرمی توش باشه جذب میشن و در کل اگه سریع به یه چیز خوبی برسن یا یهجوری به وجدشون بیاریم بازم جذب میشن.
ب)فضولها: اولا برنخوره به کسی ولی این آدما دنبال چیزاییان که خیلی خاص، جدید و دست اول باشه پس یهجوری باید متنه صفحه محصولو بنویسیم که جذب بشن یا اگه صفحهتون طراحیش جوری باشه که کاربر بتونه با المانهای صفحه تعامل داشته باشه خیلی خوبه.
ج)نیمکره چپیها: اینا کلا زندگیشون روی نیمکره چپ مغزشون بنا شده. اکثرا منطقیان یعنی تا زمانی که یه دلیل قانعکننده نباشه نمیخرن. پس اینجا باید یهجوری اثبات کنی چیزی که داری ارائه میکنی به دردشون میخوره یا حتی یه راهی بذاری که بتونن با ارتباط گرفتن با اون به اثبات برسن. مثلا زنگ بزنن یا یه کاتالوگ بذاری برای دانلود. نوشتن متن برای اینجور آدما هم سخته هم آسون اگه خودتون منطقی فکر کنین خوب میتونین اینجا مانور بدین.
د)شدشد نشد میریم آلمان: این مدل آدما اوناییان که مشخص نیست دقیقا برای چی صفحۀ محصول مارو دیدن یا توجهشونو جلب کرده. برای این مدل آدما سعی کنید خیلی واضح و روشن بنویسین.
حالا شما فرض کن همۀ این مدل آدما بیان داخل صفحۀ محصولت. باید برای همهشون بنویسی اینجوری دقیقا توجه هرکدوم به بخش مربوط به خودشون جلب میشه.
2. کی میخونه این همه محتوارو؟
قرار نیست همه کاربرانی که میان داخل صفحۀ محصول کلِ متن شما رو بخونن. با توجه به مطالبی که کمی قبلتر گفتم هر کسی با توجه به رفتاری که داره یه بخشی ازصفحۀ محصول رو میخونه.
3. چندبار؟
حالا سوال اینه این همه محتوا بذاریم کی این همه رو میخواد بخونه؟ رفتار عموم مردم اینه که اول یه اسکن کلی میکنن بعد دوباره اسکرول میکنن میرن اول صفحه و دوباره شروع میکنن ولی این سری با دقت بیشتر. پس باید تلاش کنیم داخل همون اسکن اولیه توجه مخاطب رو جلب کنیم.
4. گرافیک
یکبار برای همیشه : “گرافیک به انتقال پیام بازاریابی کمک میکند.” تامام. پس نرید با سلطان فتوشاپ جلسه بذارین و عکسای صفحه محصول آنچنانی طراحی کنین 😁
اگه مطلب قبلی که دربارۀ محصولنویسی بود رو خونده باشین متوجه میشین که 1 2 3 4 صفحۀ محصول رو خیلی خلاصه نام بردم و گفتم داخل یه مطلب دیگه کاملتر توضیح میدم که این مطلب همون مطلبه که قراره کاملتر توضیح بدم 🙂
عنوان
توی این مطلب قرار نیست خیلی تخصصی دربارۀ عنواننویسی صحبت کنیم. اما مواردی که لازم میدونم رو بهتون میگم.
اولا بهنظر من از واژههایی که کیفی هستند خیلی خیلی کم استفاده کنین مثلا بهترین، بزرگترین، خیلی، بیشتر، زیاد و… بهتره که دقیق باشه و همینطور قابل سنجش.
دوما از کلیشههای روزمره واقعا پرهیز کنین که دیگه اصلا جذابیت نداره و توجه کاربر رو جلب نمیکنه.
سوما با عناوین اصلی یا عنوانهای فرعی که مینویسین سعی کنین تو ذهن مخاطب یه چیزی نقاشی کنین. اگه من همین الان بگم یه سیب رو تو دست من تصور کنین غیر ممکنه که نتونین. پس خانمها و آقایان شما رو به تصویری کردن عنوان در ذهن مخاطب دعوت میکنم.
فرمول
نمیشه گفت همیشه فرمول خوبه. چون اگه به فرمولها یا چکلیستها تکیه کنین عملا بعد یه مدت احتمالا خلاقیتتون از کار میفته. ولی به هر حال برای ساختار اولیه ذهنی این موارد مناسبن:
1.چگونه… : این فرمت معروف که همه ازش استفاده میکنن.
2. مشتریامون چی میگن: بعضی وقتا جمله مشتری دربارۀ محصول جواب میده. وقتی پشت پیانو نشستم همه خندیدند اما وقتی شروع به پیانو زدن کردم… دیوید اگلیوی
3. تقلید از عنوانهای کتب پرفروش جهان: بعضی وقتا میشه از عنوان کتابهای پرفروش الگو گرفت. مثلا کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید. الگوش اینه : یه کار بدیهی و آسون بکنین بعد موفق بشین. حالا مثلا محصول ما موبایله؛ روی کاناپه بخوابین و فردا گوشیتونو تحویل بگیرین یا اگه نمایشگاه مبل دارین؛ ابعاد و رنگ دیوار خونتونو بدین و 7 روز دیگه داخل خونتون مبلاتون چیده شده و…
4. احساسات: فرض کنید شما مشتری باشین اگه محصول خودتونو، خودتون بخرین چه حسه خوبی بهدست میارین؟ به همون بال و پر بدین. مثلا حس امنیت، غرور، افتخار و….
ایدههای زیادی هست که با تحقیق و الگوبرداری میتونین بهش برسین. اما یادتون باشه که کار عنوان فقط جلب توجه و بس.
عکس
آقا این عکس محصول خیلی مهمه. با کیفیتترین عکس از محصولتونو بذارین. اگه خدمتی ارائه میدین بهتره در حال استفاده اون خدمت عکسش رو منتشر کنین. مثلا نرمافزار CRM از این مدله.
توضیح محصول
اینجاس که باید هم روی محصول هم روی مخاطب شناخت داشته باشی. هر موردی که از محصول و ویژگیهاش میدونیم رو مینویسیم. خودمونو میذاریم جای مخاطب و فرض میکنیم اگه جای اون بودیم چه دغدغههایی قبل خرید داشتیم. درواقع شما روی این موارد باید مانور بدین:
1. جواب شما به نیاز: اگه راه حلی که دارین جدیده یا خیلی معروف نیست روی این مورد خیلی تمرکز کنین. اول کامل ایجاد نیاز کنین و درنهایت بگین جواب شما چه دردی رو دوا میکنه.(گروه اول که در پیشنیاز این مطلب بررسی شد.)
2. محصول: اگه محصولتون آنچنان معروف نیست و میتونین روی مزیتها و ویژگیهاش مانور بدین حتما روش متمرکز بشین.
3. روش شما: اومدیمو محصولتون هیچ فرقی با رقبا نداشت اون وقت تکلیف چیه؟ شما موبایل میفروشین بقیه هم همینطور. اینجاست که روش شما در ارائه محصول و رسیدن محصول به دست مخاطب باید با بقیه فرق داشته باشه.
4. اعتبار: اگه دیگه نه روشتون فرق داره نه محصول مجبورین روی اعتبارتون، گواهینامههاتون و چیزایی مثه این تمرکز کنین.
پاسخ سوالات
تو این قسمت باید فرض کنید شما یه مغازه دارین و مشتری حضوری اومده سراغ شما. ممکنه چه سوالایی بپرسه؟ شاید سوالات خیلی بدیهی باشه یا حتی قبلا گفته باشین و مخاطب دوست داره دوباره بپرسه و باید جواب بدین. پس از قسمت سوالات متداول غافل نشین. بعضی وقتا ممکنه یه چیزیزو اول صفحه محصول نوشته باشین ولی شاید بهتر باشه دوباره بهصورت سوالی بیارینش داخل سوالات متداولتون
نظر خریداران قبلی
داخل این قسمت اگه از نظر خریداراتون استفاده میکنین حتما به فرمت و زمینه توجه کنین که خیلی مهمه. اگه یه مشتری راضی دارین و اومده از خودش وسط یه اتاقِ به هم ریخته فیلم گرفته به احتمال خیلی زیاد تاثیر منفی داره. حتی شاید برای این مورد پیشنهادهای خوبی به مشتریهای راضی قبلی بدین تا در ازای اون به شما نظرشون رو بگن و منتشر کنین.
تیر خلاص
الان موقعه اینه که بگین اگه الان نخرن باخت میدن! منظورم این نیست فروش ویژه بذارین یا تخفیف بدین. مثلا دربارۀ مبل اگه یادتون باشه مثال زدم اینجا میتونین بگین جابهجا کردن مبلا قشنگی خونتونو بیشتر نمیکنه، خودتونو گول نزنین! وقتشه که دیگه مبلاتونو عوض کنین 🙂 یا اگه از جابهجا کردن دائمی مبلاتون خسته شدین و دیگه اون نرمی و لطافت اولیه رو نداره تنها ضرر شما اینه که همین الان با تماس بگیرین و ابعاد پذیرایی، رنگ دیوار و کابینتای خونتونو بگین.
و در نهایت اگه دیگه کلا الان نمیخوان خرید کنن یه پیشنهاد ارزونتر یا رایگان بهشون بدین. تا اینجا اومدن حتما باید یه کاری بکنن نمیشه که :))
خب دوستان تموم شد! واقعا نمیشه داخل 2 تا مطلب همۀ مواردی که درباره محصولنویسی میدونمو بنویسم ولی تا اونجایی که میشد، چیزایی که میدونستمو انتقال دادم. یادتون نره که اگه حس کردین این مطلب به درد دوستاتون میخوره حتما به اشتراک بذارین🙏
به به عالی بود 👏👏👏