چگونه یادگیری دیجیتال مارکتینگ را شروع کنیم؟
نقشه راه یادگیری دیجیتالمارکتینگ
سلام من جعفریام، احمد. این اولین پست وبلاگ شخصی من هست و قصد دارم هر آن چیزی که فهمیدهام را به اشتراک بذارم.
در همه جای وبسایتم به جمله “چیزی که فهمیده ام را می گویم” تاکید دارم. برخی آن ها را تجربه کردم یا از افراد معتبر آموزش دیده و فهمیدم پس محتوایی که می خونید برخی تجربه و برخی تست شده هستن. نکته دیگه در مورد نوشته های من اینه که مطالب علوم نظری نیستند که اثبات شده باشند یا صد در صد درست باشد.
نکاتی که میگم در برخی از کسبوکارها جواب میده و در برخی خیر. پس تنها چیزی که میتونم بگم اینه که احتمالات در این حوزه حرف اول رو میزنه پس تست کنین که استراتژی حمله هم همین تسته.
اینم بگم اینجا سعی میشه از اصطلاحهای خفن، دهن پر کن، باکلاس، لاکچری، منم بلدم و … پرهیز بشه و خیلی ساده و خودمونی مواردی که فهمیدم رو به اشتراک بگذارم و همه چیز ساده و روان باشه پس اگر دوست دارید مثل من ساده بفهمید شاید بتونم کمکتون کنم تا شما هم ساده بفهمید.
اکثر مثالهای اجرایی و عملیاتی که میزنم روی سی ام اس وردپرسه چون من برنامه نویس نیستم ولی وردپرس رو مسلطم.
یکبار برای همیشه! شروع یادگیری
اولین چیزی که بنظر من باید در یادگیری فهمید یک تصویر یا نقشه کلی از اون حوزهای هست که میخوایم بفهمیم و یاد بگیریم. فایده این مورد اینه که میفهمیم در وضعیت فعلی چه جایگاهی داریم و در واقع به کجا میخوایم برسیم پس دیگه بدون فکر کردن به نتیجه اقدام به یادگیری نمیکنیم.
در دیجیتال مارکتینگ هم این موضوع صدق میکنه بنابراین به طور خلاصه کل دیجیتال مارکتینگ همینه:
- هر جوری که بلدیم مخاطبارو به سایتمون ارجاع می دیم.
- مخاطبای مرحله 1 رو قلقلکشون می دیم تا با همدیگه تعامل برقرار کنیم.
- در حین تعامل شاید به ما علاقهمند شدن و بهمون پول دادن.
- اگر بهمون پول دادن باید مثله خانواده نگهشون داریم و ازشون مراقبت کنیم.
خب اگه تصمیم گرفتی دیجیتال مارکتر بشی باید روی این 4 مرحله بالا شناخت و تسلط کافی داشته باشی و بعدا براساس شناخت خودت و شناخت 4 مورد بالا تشخیص بدی که روی کدوم عمیق بشی چون اصلا نمیتونی همه رو با هم عمیق بشی و کارحرفهای هم بنظر نمیرسه! البته کار نشد نداره 🙂
در مرحله اول، از طریق راههایی که در مراحل بعد بهش میپردازم ترافیک به وبسایتمون میاریم. که چی بشه؟ که مخاطبا مارو بشناسن وقتی مارو بشناسن رتبه سایت ما هم خوب میشه. پس هر روز باید چک کنی که آیا مردم مارو میشناسن؟ اصلا ترافیک وبسایتمون زیاد میشه؟ رتبه سایت در چه حالیه؟ پس این نمونه سوالاتیه که از خودت باید بپرسی.
وبسایت شخصی مثل بچه آدم میمونه و وبسایتهای بقیه که بهشون خدمات دیجیتال مارکتینگ میدیم مثل بچه نداشتهمون هستن و یجواریی دایه به حساب میایم. اینی که الان گفتم جدا از بحثهای مادی بود و یکم فاز معنوی طور داشت.
شاید بهتر باشه مواردی رو بهتون بگم که، داخل اولین مرحله دقیقا باید روی چه مواردی تسلط داشته باشیم.
- تبلیغات آنلاین
- SEO
- رسانه های اجتماعی
- تبلیغ نویسی
مواری که گفته میشه ممکنه کامل نباشه چرا که این حوزه از نظر علمی سن کمی داره و دائم باید به روز باشیم تا شاید اون موقع بتونیم ادعا کنیم اطلاعاتمون به روزه و از محتوا جدید عقب نیستیم. ولی خیالتون راحت باشه منم از بررسی موارد مختلف و نمونههای واقعی به این اطلاعات رسیدم پس حتما تست کنید تا جواب بگیرید.
در ادامه به مورد دوم میپردازیم. یادتونه؟ همونی که قلقلک داشت.
برای اینکه به عنوان یک دیجیتال مارکتر بتونیم مخاطبارو قلقلک بدیم باید یه راه ارتباطی ازشون داشته باشیم یا یکاری کنیم که راه ارتباطی رو به مابدن. شاید در بدترین حالت حداقل داخل سایتمون کامنت بذارن. اگه بشه بهشون یه چیز کوچیک هم که شده بفروشیم.
جنس مخاطبای ما تو این مرحله، آدمایی هستن که مارو نمیشناسن و تازه واردن نه اینکه اصلا با حوزۀ فعالیت ما آشنا نباشن منظور اینه که برند مارو نمیشناسن و به طور خلاصه فرض میکنیم همه شون اصلا و ابدا مارو نمیشناسن پس باید یچیزی بهشون بگیم یا بدیم تا قانع بشن و یه راه ارتباطی بهمون بدن.
اینجاس که باید بگم فرض کنید رفتین خواستگاری! فرق نداره خانومید یا آقا، همه باید تو این مرحله فرض کنن دارن میرن خواستگاری مخاطباشون.
پس یه پیشنهادی باید بدیم که قبول کنن، مارو بپسندن، هی نگن عروس خانوم رفته گل بچینه، همچین با حس و حال خوب که اگه تو فامیلشون مارو به عنوان داماد نشون دادند بگن به به دمش گرم دستش درد نکنه با این دوماد آوردنش.
جذابیت پیشنهاد مهم ترین موضوع در این مرحله است. باید در این مرحله روی موارد زیر تسلط داشته باشیم :
- CRO(Conversion Rate Optimization)
- بازاریابی محتوا
- ایمیل مارکتینگ
- تبلیغ نویسی
خب حالا اینجا سوال پیش میاد که از چه روشهایی باید این راه ارتباطی رو بگیریم جوابش سادهس : از پاپ آپ، فرمهای آخر نوشتههای وبلاگ، سایدبار و فوتر، و هر فیلدی که بتواند راه ارتباطی مخاطب را بگیرد.
یکم گنگه، آره؟ پس اصلا فرض کنید که اون جمله رو نخوندید. بدلیل اینکه وردپرس خیلی فراگیر هست میخوام روی وردپرس براتون پلاگین مثال بزنم تا با نحوه دریافت راه ارتباطی بیشتر آشنا بشید.
خب این پلاگین باید یکسری ویژگی داشته باشه تا بتونیم ازش استفاده بکنیم. قراره که ما به نحوی مخاطبمون رو راضی کنیم تا راه ارتباطیش رو بگیرم پس باید روی اون شناخت داشته باشیم تا بتونیم پیشنهادی مخصوص به خودش رو بهش نشون بدیم تا احتمال قبول کردن پیشنهاد ما بالاتر بره.
ولی خب ما که نمیدونیم کی میاد داخل سایت، کی میره. ولی عوضش میتونیم یکاری بکنیم که فقط اون کسایی که میخوایم و به کسبوکار و محتوا ما علاقه دارند سایت مارو ببینن. آره؟
پس میایم دستهبندی داخل سایت راه میندازیم، مطالب رو با نظم و ساختار مناسبی قرار میدیم و بطور کلی فرض میکنیم وبلاگ ما کتابخونهس و ما هم کتابدار پس باید کتابامونو(منظور مقالاته) با نظم، دستهبندی کنیم تا مخاطبها بهراحتی و بهسرعت بهشون دسترسی داشته باشند.
تقریبا همه وبسایتها بخش اعضا دارن و ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. همینطور اگه بتونیم بفهمیم کاربر از کجا میاد شاید بتونیم پیشنهاد بهتری بهش بدیم یا اگه بدونیم کاربری که الان داخل سایته قبلا هم سایت مارو دیده یا نه؟
میشه گفت تمام این موارد و چیزای دیگه که با نصب پلاگین باهاش آشنا میشین در پلاگین Convert Plus وجود داره و باهاش میتونید پاپآپ های قدرتمندی رو بسازید و به راحتی ایمیل جمع کنید.
البته در آینده خیلی مفصل ایدههای خوبی رو برای جمع آوری ایمیل بهتون میگم. اگه نگرانید اصلا نگران نباشید 🙂
در مرحله سوم ما باید یه چیزی به مخاطب بفروشیم، این همه زحمت کشیدیم پول در بیاریم دیگه. کل کاری که ما تو این مرحله باید انجام بدیم فروشه. روی کسایی که ایمیلشونو داریم ایمیلمارکتینگ میکنیم و دوباره روی همون افراد وقتی خواستن برن به صفحه بانک یا هنگام دیدن سبدخرید بهشون باید پیشنهادات خوبی بدیم تا بیشتر بخرن که در این باره در مطالب بعدی صحبت میکنم.
توی مرحله سوم باید روی موارد زیر تسلط داشته باشیم :
- طراحی کمپین
- تبلیغنویسی
- ایمیلمارکتینگ
البته شما هیچ وقت نمیتونید همه محصولات رو داخل فضای آنلاین بفروشید گاهی اوقات برای اینکه مخاطب تبدیل به مشتری بشه باید حضوری شمارو ببینه و ازتون بخره و در واقع لایههای مختلف تبدیل مخاطب به مشتری وجود داره که خارج از فضای آنلاینه و شاید وارد فضای حقیقی بشه.
در مرحله سوم برای اینکه بفروشیم از سرویسهای ایمیلمارکتینگ مثل میلرلایت و برای اینکه پیشنهادات خوبی بدیم از پلاگین اسمارتآفر(Smart Offer) استفاده میکنیم.
در مرحله چهارم که آخرین مرحلهس، باید مراقب مخاطب باشیم و حفظش کنیم تا بتونیم دوباره بهشون بفروشیم. پس باید این کارهارو انجام بدیم:
- فروش مجدد
- شوک دادن به مخاطبین روح
- پشتیبانی
اول مورد دوم رو توضیح میدم : روح یعنی مخاطب ما 6 ماه یا یک ساله که هیچ حرکتی تو سایت نکرده، هیچ ایمیلی رو باز نکرده و شاید فقط مارو میبینه. پس شاید بهتره برای این دسته از افراد یک پیشنهاد بهشدت عالی بدیم که اصلا نتونن نه بگن و درجا قبول کنن. مورد اول و سوم هم نیاز به توضیح نیست اما شاید برای پیادهسازی سیستم پشتیبانی خوب پلاگین Awesome Support مناسب باشه.
نتیجه
داخل این مطلب، اولین قسمت از مفاهیمی که من در دیجیتال مارکتینگ یادگرفتم بود، سعی کردم یک نقشۀ یا دید کلی بهتون بدم تا وقتی وارد جزئیات شدیم بدونید کجای مسیر هستید.
بطور کلی هدف یک دیجیتالمارکتر چیزی جز افزایش فروش یک وبسایت نیست پس میتونم بگم همین سه مرحله رو باید انجام بدیم:
- باید تصمیم بگیریم که چه محصول یا خدمتی رو میخوایم بفروشیم.
- کجای وبسایت ایمیل بگیریم.
- تست میکنیم و ترافیکهای مختلفی رو از منبعهای مختلفی میاریم و مدام بهبود میدیم.
اگه الان کمی گیج شدین یا مواردی که گفتم ارتباطش با همدیگه رو خیلی سخت متوجه میشین اصلا مهم نیس! قرار نیس من شمارو ول کنم یا شما منو. حالاحالاها باهم کار داریم و قراره مثالهای واقعی زیادی رو باهم بررسی کنیم و ازشون یادبگیریم. قسمتهای بعدی رو هم حتما بخونید و اگر سوالی داشتید من به کامنتها جواب میدم پس همین الان سوالت رو بپرس.
با وجود منابع فراوان و راه های مختلف برای یادگیری دیجیتال مارکتینگ نیاز به همچین راه نشانی برای از بین بردن سردگمی ها وجود دارد بسیار ممنونم
خیلی ممنون لطف دارید
بسیار مفید و کاربردی
تشکر